وبلاگ :
فرص الخير( فرصتها مانند گذشتن ابرها ميگذرند)
يادداشت :
روايت اول: او.......
نظرات :
3
خصوصي ،
29
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
چوب خدا
سر پيچ همديگه رو ببينيم خوبه
اصلا مي خواي بيام دم دکون بقالي؟
پفک بخري ها
منم لواشک خونگي ميارم
بريم سر راه آبجي خادم و گمنام اينا و بقيه رو هم ببريم
ماماني...
کاکشي مي شد
پاسخ
هييييييييييييييييييييييي روزگار
واقعا کاشکي ميشد همديگرو ببينيم
غذاي وسط راه هم با من
فقط حواستون به انگشتا باشه.من سلامتشون رو نميتونم تضمين کنم؛)