ما از الست
طايفه اي سينه خسته ايم
ما بچه هاي
مادر پهلو شکسته ايم
امروز اگر که
سينه و زنجير مي زنيم
فردا به عشق
فاطمه شمشير مي زنيم
ما را نبي
«قبيله ي سلمان» خطاب کرد
روي غرور و
غيرت ما هم حساب کرد
از ما
بترس،طايفه اي پر اراده ايم
ما مثل کوه
پشت علي ايستاده ايم
از اما بترس،
شيعه ي سرسخت حيدريم
جان برکفان
جبهه ي فتواي رهبريم
از جمعه اي
بترس که روز سوارهاست
پشت سر امام
زمان ذوالفقارهاست
از جمعه اي
بترس،که دنيا به کام ماست
فرخنده روز
پر ظفر انتقام ماست
از جمعه اي
بترس،که پولاد مي شويم
از هرم عشق
مالک ومقداد مي شويم