تسبیح دیجیتال

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
عد از هجوم خنجر و تاراج نيزه ها
آرام رفته بود به معراج نيزه ها

تصوير سبز صورت او سرخ شد ولي
خنديد لحظه اي که شد آماج نيزه ها

خنجر به روي حنجرش امد ولي سرش
رفت و نشست بر سر مواج نيزه ها

گودال نيست تخت سليمان کربلاست
حالا که ميشود سر او تاج نيزه ها

شعر بلند پيکر او نيزه نيزه شد
آرايه کرده بود به خود واج نيزه ها

سيد محمد حسيني

پاسخ

سلاممممم/ممنون از اين شعر زيبا/ دعا يادت نره ها