سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پایمرد ، خواهنده را همچون پر است . [نهج البلاغه]
 

 

 

فرص الخیر( فرصتها مانند گذشتن ابرها میگذرند)

بسم رب الشهدا

نه دی تفسیر امروزی الله اکبر بود

عجب روزهایی بر ما گذشت. چه شبهایی. روزها کافی بود که به خبرگزاری ها سر بزنی، چه چیزها که نمیدی و شبها که زمان آرامش و استراحت توست پر می شد با انعکاس صدای شعاری که برای تو از جان عزیزتر است. شبها می شنیدی که از دهان شوم مشتی معلوم الحال فریاد الله اکبر خارج می شود. برای من شبها معطر بود به اشک.مملو بود از تبری. برای من شبهای بعد از انتخابات پارسال تجربه تلخی بود. هر چند الان به جز تصویری کمرنگ چیزی از آن ایام به یاد ندارم. اما هیچ یک از این خون دل ها و غصه ها به پای شرم روز عاشورا نمیرسید. هرگز، هرگز، هرگز فراموش نمیکنم آن روز و شب را. فتنه گران سند نابودی خود را امضا کردند وقتی امام مظلوم ما تشنه لب شهید شد و تاریخ تکرار و آنها چون یزیدیان زمان هلهله کردند و شادی. دنیا برای عشاق الحسین چه تاریک شد ان روز و........

و بعد نه دی آمد و ما رفتیم و حاضر شدیم و کنار هم بودیم /بعد نه دی آمد و خروش ما و حضور بی نظیر ما و بودن ما و عشق ما و حسین(ع)/بعد نه دی آمد و ما بیش از همیشه خودمان را فریاد زدیم و ثابت کردیم که خون حسین(ع) خشک ناشدنی است/بعد نه دی آمد و ما رفتیم و ثابت کردیم که " این همه لشکر آمده/به عشق رهبر آمده"/بعد نه دی آمد و ما رفتیم و ثابت کردیم" ایران که کوفه نیست/مگر مرده ایم ما؟-ما عهد بسته ایم/قسم خورده ایم ما"/بعد نه دی آمد و ما رفتیم و هر چه فریاد داشتیم بر سر استعمار و نوکرانش کشیدیم. که مــــــــــــــــــــــــــــــرگ بر آمریکا شعار همیشگی انقلاب ما بود

بعد نه دی آمد و ما رفتیم و این بار اول بود که از نزدیکی پل حافظ یعنی چیزی نزدیک به 4 ایستگاه تا خیابان ولی عصر اتوبوس شرگت واحد ما را پیاده کرد و دعوت شدیم به یک راهپیمایی دلچسب. در همین فاصله دور هم جمعیتی زیادی همراه بود و مردم از همین جا شروع به شعار دادن کرده بودند. اما بعد از رسیدن به تقاطع خیابان طالقانی و خیابان ولی عصر(عج) تازه معنای جمعیت را فهمیدم. تازه معنای قطره بودن را درک کردم. وارد خیابان ولی عصر(عج) که شدیم پیوستیم به جمع عظیمی که انتهایش پیدا نبود.چه زیبا بود. چه زیبا بود چه زیبا بود.چون نه دی بود

آری نه دی آمد و ما رفتیم و شدیم یک از میلیونها. بغضهایمان را اجازه دادیم که ببارند.شرمندگی را اجازه دادیم که خود را فریاد بزند

نه دی آمد و ما رفتیم و فریاد زدیم:

الله اکبــــــــــــــــــــــــــــــــــر

الله اکبــــــــــــــــــــــــــــــــــــر

الله اکبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر

و چه روز شیرینی بود. ما برای همیشه فریادمان را از حنجره منحوس استکبار و خادمینش بیرو ن کشیدیم. هر چه سکوت کرده بودیم بس بود. هرچه مدارا شده بود کافی بود. ما الله اکبر را از حنجره ناپاک مردان پست و زنان منافق صفت خارج نشین و از گلوی فریفته شده فرزندان غافل این خاک بیرون کشیدیم

و نه دی آمد و ما رفتیم و با تک تک سلولهایمان فریاد زدیم:

الله اکبر

خامنه ای رهبر

که الله اکبر برای ما یادآور این سرود قدیمی است:

لله اکبر، خمینی رهبر
االله اکبر، خمینی رهبر

این بانگ آزادیست
کز خاوران خیزد

فریاد انسانهاست
کز نای جان خیزد

اعلام طوفانهاست
کز هر کران خیزد

آتشفشان قهر ملتهای در بند است
حبل المتین توده های آرزومند است

الله اکبر، خمینی رهبر
االله اکبر، خمینی رهبر

دشمن بداند ما
موج خروشانیم

زائیده بحریم
فرزند طوفانیم

در سنگر اسلام
بگذشته از جانیم

بازو به بازو صف به صف ما آهنین چنگیم
سنگر به سنگر جان به کف آماده جنگیم

تخت شهنشاهان
شد سرنگون از ما

تخت تبهکاران
شد واژگون از ما

دامان آزادی
شد لاله گون از ما

ما حافظ آزادی و اسلام و قرآنیم
ما در پی آسایش و معراج انسانیم

الله اکبر، خمینی رهبر
االله اکبر، خمینی رهبر
...

تکرار بالا
...
ما در ره اسلام
پیمان خون بستیم

زنجیر استعمار
مردانه بگسستیم

از دام اهریمن
با یاد حق رستیم

ما نغمه الله اکبر بر زبان داریم
ما چون خمینی رهبری روشن روان داریم

الله اکبر، خمینی رهبر
االله اکبر، خمینی رهبر

ما حافظ آزادی و اسلام و قرآنیم/ ما در پی آسایش و معراج انسانیم

و من اضافه میکنم که:

خامنه ای خمینی دیگر است

ولایتش ولایت حیدر است

========

پ.ن: به اینجا سر بزنید






::: چهارشنبه 89/10/8 ::: ساعت 9:57 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر