ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ مهاجر 

سلام بر آبجي بزرگه بزرگوار ، افق جان ! ( هر كي آبجي بزرگه همزاده براي منم همينطوره )! و يه سلام ويژه خدمت آبجي رهرو خودم

آنقدر زيبا تصوير كردي حس و حال تنفس كشيدن با عطر حضور آقا را كه من هم سبكتر از ديگر روزها نفس كشيدم .

آنقدر زيبا و البته جانكاه از حسرت ديدارهاي مكرر نوشتي كه من هم بغض كردم در فراق روي ماه آقا .

آنقدر عاقلانه عشق ما را به آقا تصوير كردي كه دلم سوخت به حال بي خبران حيران .

بند آخر نوشته ات يادم آورد اين قاعده فلسفي را : وقوع هر چيز دليل بر امكان آن است . پس مي شود عاشق آقا شد اما شايد شرط داشته باشد ...

چه خوب مهر ازلي ما به خاندان پيامبر را به دامان پاك مادرانمان نسبت دادي كه به حق ادعاي گزافي نيست چون معصوم هم حب آل علي را مرهون عفت مادران مي داند .

تمام اينها كه نوشتم فقط بخشي از حرفهايي بود كه از ديروز با خواندن متنت در ذهنم تلنبار شده بودند و مانده بودم در برابر آن جرات نگاشتن كدامشان را به خودم بدهم . متني كه در وصف زيباييها زيبا نگاشته شده بود .

هر از گاهي سيرابمان كن با جرعه اي از قلمت

يا حق

پاسخ

سلام به مهاجر الي الله
من هم با کلمه به کلمه حرفات موافقم
خوش به حال آبجي بزرگه