سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در خردسالی بپرسد، در بزرگسالی پاسخ دهد . [امام علی علیه السلام]
 

 

 

فرص الخیر( فرصتها مانند گذشتن ابرها میگذرند)

بسم رب الشهدا

این روزها همگی ما با روحی امیدوار تحولات مصر را دنبال می کنیم. برای همه ما بر شمردن ویژگی های بی همتای انقلاب اسلامی در این خیزش مردمی بسیار لذت بخش است. آنقدر به حمدالله جمهوری اسلامی موقعیت با ثباتی پیدا کرده است که ما فارغ از اینکه چقدر از جهت باورها و اعتقادات و فرهنگ حاکم به مردم مصر شبیه هستیم و یا چقدر از آنها فاصله داریم، فریاد به حق آنها را ناشی از صلابت 32 ساله انقلابمان میدانیم و برای پیروزی شان دعا میکنیم.

اما دنیا گاهی چیزهای خنده داری برای ما در آستین دارد.کار حتی به جایی رسیده که سران جنبشک سبز انقلاب مصر را انقلابی رنگی بخوانند و به تلاش مذبوحانه خودشان شبیهش کنند. هر چند هر چه میگذرد تفاوتها آشکار تر می شود اما بگذارید اینطور به مسئله نگاه کنیم که وقتی جمهوری اسلامی توانست به سادگی از سد فتنه داخلی بگذرد و همه قدرتهای خارجی را که چشم به نابودی جمهوری اسلامی داشتند به جای خود بنشاند این پیام را به همه دنیا صادر کرد که یک حرکت مردمی واقعی که تکیه بر قدرت لایزال الهی دارد می تواند بر هر مشکلی که بر سر راه بقا و دوامش قرار می گیرد با دو بال ایمان و شهادت و با امید به ظهور منجی فائق آید و از همه شان به سادگی عبور کند. پس  از یک نگاه بروز این نهضت مردمی می تواند خود را مدیون شکست جنبشک و رسوایی سران فتنه بداند.

فارغ از وجود و یا عدم شباهت این حرکت به آرمانهای بلند انقلاب اسلامی به نظر من این انقلاب این انقلاب مردمی به نظرم پیش از هر کس متعلق به مردمی است که بعد از سالها تحقیر و سکون حالا دارند تفکر را می آموزند و نتیجه این تلاش بیش از هر کس دیگری متعلق به مردم مظلوم غزه است. این تلاش به نتیجه برسد یا نه؟ مرز رفح باز شود یا نه؟ زندگی مردم غزه در سایه این اتفاقات سخت تر شود یا آسان تر، همین که در همسایگی شان مردمی از خواب غفلت بیدار شده اند و در برابر دیکتاتوری حاکم قد علم کرده اند باعث می شود که مردم غزه به روزهای طلایی پیش رویشان فکر کنند و بچه ها از گذران عادی زندگی خواب های رنگی ببینند.

ما در حالی شاهد این اتفاقات هستیم که دهه فجر 32 ساله شده و بسیاری مسائل دارد دوباره تکرار می شود. دستهایمان به دعا بلند است و زبانهایمان به شکر نعمت انقلاب مشغول. برای ما که نعمت زندگی در یک جامعه اسلامی را درک کرده ایم پیروزی انقلاب مردمی مصر معنای متفاوتی با سایر کشورهای دنیا دارد. برای ما فریاد الله اکبر مردم مصر همان حبل المتین توده های آرزومند است. خدا کند که فریاد حق طلبی مردم مسلمان مصر به نتیجه برسد. خدا کند هر جا نبردی میان حق و باطل هست ما در جبهه حق باشیم. خدا کند که امسال یک دهه فجر استثنائی پیش روی ما باشد.خدا کند که این بیداری عمومی نشانه قریب الوقوع بودن ظهور باشد که این دعای همیشه ماست که : خدایا برسان مهدی را.

=========

این نوشته کوتاه را همراه با تشکرات فراوان تقدیم میکنم به........چیز..........اسمش یادم رفت/ اما همان کسی که در این ایام با ادعاهای جالبش بساط خنده ما را فراهم کرد






::: چهارشنبه 89/11/13 ::: ساعت 10:29 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

اباصالح التماس دعا، هر کجا رفتی یاد ما هم باش

بسم رب الشهدا

مولای مهربان شب های سه شنبه

امشب شما و مادرتان زهرا(س) داغدارید و هر شیعه در هر کجای عالم از این مصیبتی که بر عالم رفته دل شکسته است. مولای مهربانم این داغ های بزرگ را تسلیت عرض میکنم. هر چند که من آنقدر کوچکم که صدایم حتی برای گفتن از حنجره ام خارج نمی شود

"ای سید ما و ای مولای ما

دعا کن برای ما"

این را هم گفتم شاید که به برکت وجود نورانی رهبر و راه برم به من هم نظری کنی

مولای مهربان شب های سه شنبه

التماس دعا






::: سه شنبه 89/11/12 ::: ساعت 10:35 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

بسم رب الشهدا

سلام علیکم جمیعا

لطفا برای دیدن سهمتان در ختم قران این هفته به ایـــــــــــــــــــــــــــــنجا رجوع کنید

التماس دعا






::: سه شنبه 89/11/12 ::: ساعت 8:17 صبح :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

بسم رب الشهدا

برایت متاسفم میر حسین

نه به خاطر اینکه الان بیشتر به یک خاطره خاک خورده قدیمی شبیهی و نه حتی به خاطر اینکه برای اربابانت هم مهره سوخته ای بیش نیستی. برایت متاسفم چون کفران نعمت کردی. قدر نعمت ولایت را ندانستی. شکر نعمت انقلاب را به جا نیاوردی. و حالا بنشین و تماشا کن که نهضت بلند انقلاب اسلامی چگونه جان می گیرد و جنبشک سبزی که میخواستی به جایی برسانی چگونه می میرد.

برایت متاسفم نه به خاطر نوکری اسرائیل و آمریکا و انگلیس که شغل این روزهایت است. بلکه به این دلیل که لقمه بزرگتر از دهانت برداشتی. خیال کردی با رسم کاریکاتور از ارزشهای جمهوری اسلامی و سوزاندن چندین سطل و ریختن عده ای فرصت طلب ضدانقلاب که مشتی جوان غافل هم آن ها را همراهی می کردند به خیابان می توانی ارزشهای رفع انقلاب اسلامی را کنار بزنی. برایت متاسفم که موقع شناس نبودی. خاور میانه جدید را که شنیدی گمان کردی باید از خشم صهیونیست به سوراخ موشی پناه ببری. متاسفم که نفهمیدی دیر یا زود یا به قول اربابانت soon or late ما یک خاورمیانه اسلامی خواهیم داشت

برایت متاسفم به خاطر همه چیز. برایت متاسفم میرحسین

دیگر نه از مِهر امام (ره) در قلبت چیزی مانده و نه از مُهر امام (ره) در حرفهایت. برایت متاسفم که معامله را بد باختی. حالا نمیدانم از خشم حزب الله و حزب اللهی در گوشه گوشه دنیا به کجا می خواهی فرار کنی

برایت متاسفم چون میبینم که جمهوری اسلامی( نه ی کلمه بیش و نه یک کلمه کم) دارد جهانی می شود و تو خیلی وقت است که از این مرکب سریع السیر دوست داشتنی پیاده شده ای

برایتمتاسفم چون تونس تونس، مصر میتونه و تو نتونستی و به یاری خدا نخواهی توانست

برایت متاسفم/ همین ودیگر هیچ






::: شنبه 89/11/9 ::: ساعت 2:28 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

بسم رب الشهدا

زمزمه قلبم یا حسین است

مولای مهربان شب های سه شنبه؛ سلام

شب اربعین است و من دارم نسبتم را با ماجرای عاشورا و اندوه اربعین می سنجم. در عشقم به مولایم حسین شکی ندارم اما آیا من یار خوبی برای حسین بوده ام؟ اسم حسین را که می آورم رایحه خوش یاسی در گلویم جان میگیرد اما آیا در عملم و قدمم و فعلم و نیتم چیزی هست که در دنیا عطر این یاس را پراکنده کند؟ برای جواب به این سوال محکی بهتر از وجود نازنین بانویم زینب نمیشناسم اما چه سخت می بازم امتحان را وقتی نام ایشان را می آورم

مگر همین بانویم نوبد که در ماجرای کربلا در خدمت دو امام زمان خود بود؟ مگر همین بانویم نبود که داغ فرزند و برادر و برادر زاده دید؟ مگر همین بانویم نبود که امانت سه ساله برادر را در زمین نامهربان خرابه شام جا گذاشت؟ مگر همین بانویم نبود که در برابر فاسق ترین و پست ترین مردان زمانه خود زنانه ایستاد؟ مگر همین زینب نبود که سیلی خورد و بی معجر شد؟ مگر همین زینب نبود که بادیدن سر بردارش سر بر کجاوه کوبید؟ پس مولای من شما بگو که این " ما رایت الا جمیلا" را چگونه توصیف کنم؟

مگر من نیستم همان کسی که تا اندوهی میبیند و رنجی میکشد دلتنگ میشود و خسته؟ مگر من همان نیستم که گاهی مایوس می شوم؟ مگر من همان نیستم که گاهی شاه کلید توکل را گم می کنم؟مگر من همان نیستم که.....

اصلا میدانی چیست مولای محبوبم؟

گمان کنم که باید چشم بر کاروان محزون عاشوراییان در اربعین ببندم تا باورم شود که:

این ماجرا همیشه و همیشه و همیشه تکرار می شود و من یک زائرم از کشتن نفس به جای قربانی کردن در مکه تا رساندن پیام مظلمیت امام زمانم به عالمی که چشم بر حقیقت بسته است. من برای معیت تو باید زینب باشم و جز زیبایی نبینم. پس باید زیبا شوم و این باگناه و کجی و زشتی مقدور نیست. من برای معیت تو باید مرگ را همچون رفیقی رقیب خود بدانم.من برای معیت تو بای خلیفة الله شوم. من برای معیت تو باید باور کنم:

کاروان میرود و میرود آهسته به راه

مقصدش سوی خداست

همه از سوی خدا آمده ایم

باز هم رهسپر کوی خداییم همه






::: سه شنبه 89/11/5 ::: ساعت 11:5 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

بسم رب الشهدا

لطفا برای دیدن سهمتان در ختم قران به اینجــــــــــــــــــــــــــــــــــــا رجوع کنید

اربعین شاید تنها و تنها به یک علت خوشایند باشد. شاید دیدن مزار مولایم حسین(ع) کابوس های بچگکان یتیم کربلا را تسکین دهد.

بنفسی انتِ یا زینب

ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیّاد رفته باشد

آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد

خونش به تیغ حسرت یارب حلال بادا
صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد

از آه دردناکی سازم خبر دلت را
روزی که کوه صبرم بر باد رفته باشد

پر شور از حزین است امروز کوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد
حزین لاهیجی اصفهانی

التماس دعا






::: سه شنبه 89/11/5 ::: ساعت 8:16 صبح :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

لبخند مومن تبسم است

بسم رب الشهدا

همه همیشه از دلتنگی غروب آدینه گفته اند. اما گاهی غروب شنبه ها آن چنان دلگیرت می کند که میخواهی در گوشه ای سر بر زانو بگذاری و بر مصیبتی که بر جوانی ات در فراق یار می رود گریه کنی. غروب شنبه یعنی تا قرار آمدن همیشگی شش روز طولانی دیگر راه در پیش است و دیگر بر تو ثابت شده که این جمعه ای هم که ختم به مختار شده زمینه وصال تو و مولا یت را فراهم نکرده است. می خواهی ساکن شوی و بر درد خود اشک بریزی.

اما اصولا تشیع تو را برای انفعال تربیت نکرده. پس وقتی مولایت در پس پرده غیبت است چشم بر جمال منیر مردی می گشایی که جان ایران است و دلبر و دلدار.یک نظر به حُسن چهره او کافی است تا غم های عالم فراموشت شود و اشک شوق از گونه هایت جاری. یک مراجعه کوچک به دلت کافی است تا همه تعلقات قلبت کنار رود و در صدر همه داشته های قلبی ات نام ریبای او را بخوانی و هزاران بار تکرارش کنی. درست مثل معصومیت خاطرات به جا مانده از کودکی که هر دم یادآوری اش تازه می کند تو را. دوست داری که از او بگویی، دوست داری دلت را پس از خدا دربست به او بسپاری و دوست داری در هر کجا و با هر زبان از خوبی های سخن بگویی و من هم اصلا برای این پشت این صفحه کلید نشسته ام که مدح مولا و رهبر و امامم را بگویم.

اما قلم من خرد است و ناتوان. از پس این مهم بر نمی آید. من چگونه می توانم مدح مردی را بگویم که دوست و دشمن اذعان به بزرگی او دارد. من چگونه می توانم از مردی بگویم که از همین ایران خودمان تا دورترین کشور آفریقایی و شرقی ترین کشور آسیایی یا اصلا در قلب سرزمینهای غرب وحشی و شرق کمونیستی هر جا قلب آزاده ای وجود دارد به عشق او می تپد. من چه میتوانم بگویم از خصال نیکوی رهبری که سید و مولای تمامی حق طلبان دنیاست. من چگونه بگویم از مردی که حزب الله لبنان و مقاومت مردانه فلسطین برای پیروزی چشم به دعا و عنایت و تدبیر او دوخته اند. من چگونه میتوانم از مردی بگویم که حتی در نگاه سیاستمدار شرقی سرزمین همسایه از وی عطر خوش مسیح به مشام می رسد

آری! به کوری چشم آنها که جز سیاهی هیچ نمیبینند رهبر من اهل مطالعه و مداقه و بحث است. به کوری چشم آنها که مردمی بودن را دوست ندارند رهبر من اهل هم نشینی و صحبت با ما جوانهاست. دل جوان رهبر من بیش از شهرت و محبوبیت دو روز دنیا با نشست و برخاست بی سر و صدا با خانواده های شهداست که شاد میشود و تو برای اثبات این موضوع مراجعه کن به قلب پاک مادران شهدای این خاک و ببین کدام یک است که سودای دیدار روی ماه او را  در دل ندارد. آری به کوری چشم آنها که نمی توانند ببینند رهبر من اهل علم و شعر و ادب است. در اقتصاد و سیاست و فرهنگ صاحب نظر است و تو اگر فرمایشات و توضیحات او را در این 21 سال در هر موضوعی جمع کنی نقشه راهی را می یابی که هدفش جز جامعه آرمانی مهدوی چیز دیگری نیست. آری به کوری چشم دنیا طلبان سید علی رو حی فداه دارد ما را برای خلیفة الله شدن پرورش می دهد

آری رهبر ما نظیر ندارد و تمام عالم را که بگردی مانند او پیدا نخواهی کرد. پس اگر با دیدن چهره زیبایش قلبت نمی لرزد و صدای دلنشینش اشکت را جاری نمیکند به قلبت رجوع کن و ببین چه کرده ای که از این فیض عظیم محرومت کرده اند و گمان نبر که این حرف های من حق را ادا می کند و گمان نبر که من از مدح مولا گفتن در پی کسب چیزی هستم. مثَل من مثَل همان پیرزیی است که با آوردن مشتی کلاف میخواهد اسم خود را در فهرست خریداران یوسف ثبت کند. اصلا میدانی چیست این چند خط تنها برای تسکین این قلب پر از عشق من است وگرنه مولا و رهبر و امامم به این چند کلمه مدح من هیچ احتیاجی ندارد. این تنها و تنها منم که محتاج به گفتنم.  اصلا بگذار ختم کلام من باشد همان مطلع کلامم که سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است.

بگذار دعای آخرم این باشد:

خداوندا از عمر من کم کن و به عمر ارزشمند مولا و رهبر و امام بیفزا

اللهم احفظ سیدنا و قائدنا و مولانا سید علی الحسینی الخامنه ای

 

 






::: شنبه 89/11/2 ::: ساعت 8:39 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر
<      1   2