بسم رب الشهدا
19 دی یعنی روزی مثل امروز 5 سال است که شهید احمد کاظمی به دامان پر رحمت الهی پر کشیده و بهشتی شده. نمیدانم شاید به خاطر حسینیه ای که چند سالی است عاشورا مهمانش هستم و به یاد این مرد بزرگ تاسیس شده این چنین دلبسته این مرد خدا هستم. شاید هم راز دلبستگی مرا باید در نوری جستجو کرد که از پشت قاب دوربین هنوز هم به من لبخند می زند. وقتی به چنین روزهایی میرسم و فقدان چنین سرداردانی را میبینم باور می کنم که زمان مرا با خودش برده. باور می کنم این شهدا هستند که ماندند. وقتی به چنین روزهایی می رسم باور می کنم که جز شهادت پایانی را متصور نیستم
خدا کند که وقتی در محکمه عدل الهی حاضر میشوم شرمنده شهدا نباشم. خدا کند که این نفسی که فرو میرود ممد گناه و مفرح نفس نباشد که در آن صورت بر هر نفسی دو خسران موجود است و بر هر خسرانی آتشی واجب.
اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک
شهدا را یاد کنیم با یک صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نظرات شما: نظر
بسم رب الشهدا
دختر دردانه هستی بدان که امانت خدا را تنها با حجاب است که می توانی محافظت کنی. دختر درانه هستی بدان که
و حجاب قطعا مصونیت است نه محدودیت
پ.ن: دلم برای شهدا تنگ شده ست/
کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی
ای کاش بودید شهدا........ ای کاش بودید/ دنیا دارد زیاده سنگینی می کند بر دوشم
از همان بهشت بلند خدا صدایم کنید که صدایتان خواستنی است
==================
به اینجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا سر بزنید
نظرات شما: نظر
بسم رب الشهدا
مولای مهربان شب های سه شنبه ؛ سلام
من امشب راز هستی را یافته ام. من امشب دریافته ام که تمام هستی هم چنان که ذکر مدامش تسبیح خداست این عبادت را با انتظار فرج است که کامل می کند. من امشب فهمیدم که همه هستی با تمام وجود آمدن تو را انتظار می کشد. من امشب فهمیدم که بار نیامدن تو بر دوش هستی چه سنگین است. من امشب به تمامت منتظرم و تازه می فهمم که نیامدنت یعنی چه؟ ای کاش از کوی تو گذر می کردم و از باغ مهربانی تو گلی می چیدم. ای کاش همان طور که نرسیدن مهمان عزیزی را حس میکنم نبودن تو را درک می کردم. ای کاش می فهمیدم این غیبت کبری ک هستی قرن هاست مبتلای ان است یعنی چه؟! ای کاش من هیچ می شدم ولی تو می آمدی
راستی یک سوال از شما دارم: چقدر از این نیامدنت سهم من است؟
=====================
توجه توجه
شب همگی شما بخیر
امشب شب روضه مجازی است و جناب آقای صفا متاسفانه به دلیل مشغلات کاری نمیتونن میزبان ما باشند.از انجاییکه ما عشق اهل بیت رو از کودکی از مادرانمان آموختیم ن توقفی برای روضه برای ما متصور نیست. و برای همین با اجازه صاحب اصلی روضه مجازی یعنی آقای صفا شما را دعوت می کنم به خواندن یکی از متنهای قدیمی روضه و برگزاری عزای اباعبدالله در این آدرس
http://forasalkhair.mihanblog.com/post/67
نظرات شما: نظر
بسم رب الشهدا
آنها که عشق ما را به اهل بیت بر نمیتابند با صرف هزینه گزاف حزب الله را مورد حمله DDOS قرار داده اند. وارد جزئیات پیچیده موضوع نشویم. توضیح ساده اینکه کرور کرور خرج می کنند تا با ایجاد تعداد قابل توجهی کاربر مصنوعی مانع از فعالیت سایت شوند. قطعا به زودی مسئله حل می شود و روسیاهی به زغال می ماند. امشب فرص الخیر مهمان با صفایی دارد. البته مهمان که چه عرض کنم صاحبخانه.
این آخرین نوشته آقای صفای با صفاست بخوانید و لذت ببرید
بچه حزب اللهی کتک خورش ملس است؛ بزنید شلاق ها را
به نام خدای زهرا
خدا عاشق بچه حزب اللهی هاست. و از این رو بچه حزب اللهی یا شهید می شود و یا دق مرگ!
اساساً بچه حزب الهی کتک خورش نیز ملس است. در ایام فتنه از دشمن می خورد و بعد از فتنه از دوست!!!! در ایام فتنه، فتنه گران سر بچه حزب اللهی را می شکنند و بعد از فتنه، دوستان!!!! وبلاگشان را فیلتر می کنند. در ایام فتنه، فتنه گران"کاوه اشتهاردی" را تهدید می کنند و بعد از فتنه، دوستان!!!! شلاقش می زنند! و این تنها و تنها به این دلیل است که در نظر شیاطین جرم کمی نیست "اهل حزب الله بودن"!
تا بوده چنین بوده و تا هست چنین خواهد بود که بچه حزب اللهی ها بالاترین تکالیف را در این مملکت بر عهده دارند بدون کوچکترین اختیارات. البت! یچاره ما که آزادی بیان را اختیارات می دانیم، و البته تر! والله بیشتر از این هم نمی خواهیم. با همین سیمینوف کلمات و نوشته ها ، که روی رگبار گذاشته ایمش، بینی استکبار را به خاک مالیدیم و اگر شلاق زنندگان بگذارند امثال"کاوه اشتهاردی" با همین کلمات کاری می کنند که "مهدی هاشمی" و "فائزه" نیز همانند سران فتنه محبوس در خانه هایشان شوند وَر دل عفت! از ترس خشم ملت! (باز هم بیچاره ما که امیدی به محاکمه ی مهدی هاشمی نداریم!!! و البته تر تر! چون من هوس فیلتر شدن کرده ام می نویسم " لطفا مهدی هاشمی را اعدام کنید!)
امثال "کاوه اشتهاردی" دیانت و غیرتشان ایجاب می کند روشنگر باشند، و غربتشان ایجاب می کند شلاق بخورند! چرا که امسال سال مظلومیت مضاعف است، سال غربت مضاعف، سال خون دل مضاعف، سال "فیلتر" مضاعف، سال "شلاق" مضاعف. البته فقط برای عمارهای این نظام، مابقی همه آزاد هستند. موسوی و شرکا، آزادند همانند حیوان جف جف جفتک بیندازند به نظام برخواسته از خون 300 هزار شهید، محمد نوری زاد آزاد است هر گستاخی به نظام مقدس ما بکند، هر "بل هم اضل" از حیوانی آزاد است هر غلطی می خواهد بکند. و در این میان به حکم مسخره ای که " مصلحت" می خوانندش، فقط ما باید خفه خون بگیریم.
آرای تا نظام، نظام مقدس جمهوری اسلامی است و تا ما بچه حزب اللهی ها هستیم قصه همین است چرا که امسال از آن سو نیز انگار سالی بی غیرتی مضاعف است.همه چیز دارد هدفمند می شود و این شلاق ها نیز هدفمند است و عفت از همین بی عفتی ها خبر داشت که می گفت از پسرم استقبال گرمی خواهد شد/ آقا مهدی نزول اجلال کن این تازه ابتدایش است، پوست گردن ما از پوست گردن علی اصغر که نازک تر نیست، امر کنی سر تکا تک بجه حزب اللهی ها را جلوی پایت "من الاُذن الی الاُذن" می برند به حکم قربانی شدن علی اکبر در کربلا!!!
کاوه اشتهاردی قرار است به این حکم اعتراضی نکند، و من تفسیر این کارش را می دانم. این کار همان فریاد بلند تاریخی است که اگر نظام جمهوری اسلامی جز به شلاق خوردن من حفظ نمی شود، پس ای شلاق ها مرا دریابید..... یا به قول مجید بذرافکن : در عالم اسراری است که جز با شلاق خوردن فاش نمی شود!
++++++++++++++++++++++
پ.ن: سلام به همه بزرگوارانی که برای برداشتن سهمشون در ختم قرآن سر زدند با عرض شرمندگی هنوز آماده نشده. انشالله تا عصر حتما قرارش میدهم/ باید ببخشید اما این روزها کمی سرم شلوغه/ التماس دعا
لطفا برای دیدن سهمتون به ایــــــــــــــــــــــــــــــــــنجا سر بزنین
نظرات شما: نظر
بسم رب الشهدا
یادتان باشد پیام آفتاب
دست نامحرم نیفتد انقلاب
من این روزها به تفاوت میان دو واژه زیاد فکر می کنم. تفاوت میان مکتب و نظام. در یک تعریف ساده و یک تشبیه زیبا مکتب را به نور تشبیه می کنند و نظام را به باز تابش نور. سطح باز تابش هم فضایی است که این مکتب در آن تعریف و اجرا می شود. برای فهم بهتر این مطلب به داشته های ذهنی ام از دوران دبیرستان مراجعه می کنم. هرچه سطح باز تابش ما صیقلی تر باشد زاویه تابش و باز تابش به هم نزدیک ترند و تصویری که منعکس می شود واقعی تر و شفاف تر است. اگر آینه باشد که چه بهتر.
من این روزها به این فکر میکنم که چقدر در برپایی اهداف انقلاب مقدس اسلامی ایران نقش دارم. و یا بهتر بگویم که چه قدر نقش داریم. و متاسفم که مجبورم این " ما " را تفکیک کنم به مردم و مسئولین. متاسفم که باید بگویم راه مردم و مسئولین در احقاق حق انقلاب اسلامی و ایجاد و حفظ جمهوری اسلامی از هم فاصله گرفته. متاسفم که باید بگویم مردم همواره جلوتر از خواص حرکت می کنند و همین می شود که حماسه نه دی را می آفرینند. اما چرا تاسف؟ چرا ناراحتی؟ مگر غیر از این است که ما مردم سرمایه اصلی انقلابیم. مگر غیر از این است که ما مردم جملگی سرباز ولایتیم؟ مفتخرم به جلو زدن از مسئولینی که هنوز اندر خم یک کوچه شهید داده انقلاب اسلامی مانده اند. مفتخرم به سبقت گفتن از کسانی که با سکوت و یا با حرف بیجا از ولایت یعنی از ولایت مطلقه فقیه جا ماندند.
آقایان مسئول حواستان هست؟
تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
آقایان مسئول حواستان هست؟
مولا علی(ع) فرمود: زکات قدرت انصاف است
آقایان مسئول حواستان هست؟
ما حفظ شان جمهوری اسلامی و حفظ ارزشهای آن را به شما سپرده ایمو ما راحتی خیال خانواده های شهدا، جانبازان و آزادگان 8 سال دفاع مقدس را به شما سپرده ایم
آقایان مسئول حواستان هست؟
دشمن دارد می تازد. دشمن دارد تهاجم میکند. دشمن میخواهد فرهنگ ما را بدرد
آقایان مسئول حواستان هست؟
کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته
آقایان مسئول حواستان هست؟
ما این بار افسری امامم سید علی روحی فداه را در جنگ نرم خودمان تقبل کرده ایم
ما این بار سینه سپر کرده ایم در برابر تهاجم بی خودی ها
ما داریم زخم میخوریم از خودی ها
نگذارید که این خودی ها
در ذهن ما به
نخودی ها
تبدیل شوند
نظرات شما: نظر
بسم رب الشهدا
امروز حوالی پل روشندلان بودم. این پل یک سالی بیش عمر ندارد به همت شهرداری تهران با سرعت عجیبی ساخته شد و سهم بسیاری هم داشته در کاهش ترافیک خیابان انقلاب حد فاصل پیچ شمیران و میدان امام حسین(ع). این پل که اسمش را بسیار دوست دارم پارسال در ماه های اول حیاتش شاهد جمعیت بی نظیری بود. از روی پل اگر به جلوی رو و پشت سرت نگاه می کردی از میدان امام حسین(ع) تا خود میدان فردوسی آدم بود و البته این محدوده ای است که در میدان دید تو قرار میگرفت. این پل حالا یک سال و اندی سن دارد.من امروز از آن خشم مقدس سال گذشته چیزی ندیدم. همه چیز بیش از اندازه عادی بود. اینکه 25 ساعت از برنامه های 24 ساعته سیما به پخش تصاویر نه دی اختصاص یابد کافی نیست. من برای پل روشندلان که دسترسی به تلویزیون ندارد می ترسم که خاطره خروش تاریخی ما بر ضد یزیدیان زمان از ذهنش پاک شود. من برای نسل نوپای اکنون می ترسم. من می ترسم که بچه های ما معنا و روح اصلی نه دی را یاد نگیرند. من سوالم این است:
چرا راهپیمایی شکوهمند نه دی، مثل راهپیمایی 13 آبان و روز قدس و 22 بهمن نباید هر ساله شود؟
نظرات شما: نظر
بسم رب الشهدا
عجب روزهایی بر ما گذشت. چه شبهایی. روزها کافی بود که به خبرگزاری ها سر بزنی، چه چیزها که نمیدی و شبها که زمان آرامش و استراحت توست پر می شد با انعکاس صدای شعاری که برای تو از جان عزیزتر است. شبها می شنیدی که از دهان شوم مشتی معلوم الحال فریاد الله اکبر خارج می شود. برای من شبها معطر بود به اشک.مملو بود از تبری. برای من شبهای بعد از انتخابات پارسال تجربه تلخی بود. هر چند الان به جز تصویری کمرنگ چیزی از آن ایام به یاد ندارم. اما هیچ یک از این خون دل ها و غصه ها به پای شرم روز عاشورا نمیرسید. هرگز، هرگز، هرگز فراموش نمیکنم آن روز و شب را. فتنه گران سند نابودی خود را امضا کردند وقتی امام مظلوم ما تشنه لب شهید شد و تاریخ تکرار و آنها چون یزیدیان زمان هلهله کردند و شادی. دنیا برای عشاق الحسین چه تاریک شد ان روز و........
و بعد نه دی آمد و ما رفتیم و حاضر شدیم و کنار هم بودیم /بعد نه دی آمد و خروش ما و حضور بی نظیر ما و بودن ما و عشق ما و حسین(ع)/بعد نه دی آمد و ما بیش از همیشه خودمان را فریاد زدیم و ثابت کردیم که خون حسین(ع) خشک ناشدنی است/بعد نه دی آمد و ما رفتیم و ثابت کردیم که " این همه لشکر آمده/به عشق رهبر آمده"/بعد نه دی آمد و ما رفتیم و ثابت کردیم" ایران که کوفه نیست/مگر مرده ایم ما؟-ما عهد بسته ایم/قسم خورده ایم ما"/بعد نه دی آمد و ما رفتیم و هر چه فریاد داشتیم بر سر استعمار و نوکرانش کشیدیم. که مــــــــــــــــــــــــــــــرگ بر آمریکا شعار همیشگی انقلاب ما بود
بعد نه دی آمد و ما رفتیم و این بار اول بود که از نزدیکی پل حافظ یعنی چیزی نزدیک به 4 ایستگاه تا خیابان ولی عصر اتوبوس شرگت واحد ما را پیاده کرد و دعوت شدیم به یک راهپیمایی دلچسب. در همین فاصله دور هم جمعیتی زیادی همراه بود و مردم از همین جا شروع به شعار دادن کرده بودند. اما بعد از رسیدن به تقاطع خیابان طالقانی و خیابان ولی عصر(عج) تازه معنای جمعیت را فهمیدم. تازه معنای قطره بودن را درک کردم. وارد خیابان ولی عصر(عج) که شدیم پیوستیم به جمع عظیمی که انتهایش پیدا نبود.چه زیبا بود. چه زیبا بود چه زیبا بود.چون نه دی بود
آری نه دی آمد و ما رفتیم و شدیم یک از میلیونها. بغضهایمان را اجازه دادیم که ببارند.شرمندگی را اجازه دادیم که خود را فریاد بزند
نه دی آمد و ما رفتیم و فریاد زدیم:
الله اکبــــــــــــــــــــــــــــــــــر
الله اکبــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
الله اکبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر
و چه روز شیرینی بود. ما برای همیشه فریادمان را از حنجره منحوس استکبار و خادمینش بیرو ن کشیدیم. هر چه سکوت کرده بودیم بس بود. هرچه مدارا شده بود کافی بود. ما الله اکبر را از حنجره ناپاک مردان پست و زنان منافق صفت خارج نشین و از گلوی فریفته شده فرزندان غافل این خاک بیرون کشیدیم
و نه دی آمد و ما رفتیم و با تک تک سلولهایمان فریاد زدیم:
الله اکبر
خامنه ای رهبر
که الله اکبر برای ما یادآور این سرود قدیمی است:
لله اکبر، خمینی رهبر
االله اکبر، خمینی رهبر
این بانگ آزادیست
کز خاوران خیزد
فریاد انسانهاست
کز نای جان خیزد
اعلام طوفانهاست
کز هر کران خیزد
آتشفشان قهر ملتهای در بند است
حبل المتین توده های آرزومند است
الله اکبر، خمینی رهبر
االله اکبر، خمینی رهبر
دشمن بداند ما
موج خروشانیم
زائیده بحریم
فرزند طوفانیم
در سنگر اسلام
بگذشته از جانیم
بازو به بازو صف به صف ما آهنین چنگیم
سنگر به سنگر جان به کف آماده جنگیم
تخت شهنشاهان
شد سرنگون از ما
تخت تبهکاران
شد واژگون از ما
دامان آزادی
شد لاله گون از ما
ما حافظ آزادی و اسلام و قرآنیم
ما در پی آسایش و معراج انسانیم
الله اکبر، خمینی رهبر
االله اکبر، خمینی رهبر
...
تکرار بالا
...
ما در ره اسلام
پیمان خون بستیم
زنجیر استعمار
مردانه بگسستیم
از دام اهریمن
با یاد حق رستیم
ما نغمه الله اکبر بر زبان داریم
ما چون خمینی رهبری روشن روان داریم
الله اکبر، خمینی رهبر
االله اکبر، خمینی رهبر
ما حافظ آزادی و اسلام و قرآنیم/ ما در پی آسایش و معراج انسانیم
و من اضافه میکنم که:
خامنه ای خمینی دیگر است
ولایتش ولایت حیدر است
========
پ.ن: به اینجا سر بزنید
نظرات شما: نظر