سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تقدیر بر تدبیر چیره شود چندانکه آفت در تدبیر بود . [ و این معنى در پیش آورده شد با تعبیرى مخالف این الفاظ ] . ( شماره ) . [نهج البلاغه]
 

 

 

فرص الخیر( فرصتها مانند گذشتن ابرها میگذرند)

بسم رب الشهدا

آقای من، محبوب شیرین عالَم

تو امام زمان منی؛ اگر به خواست خدا در پس پرده غیبت نبودی همچون مردمان سعادتمند گذشته هر گاه که خستگی دنیا بر من عارض میشد و یا هر گاه که دل کشش پذیرفتن طلب های دل را نداشت، پاورچین پاورچین و آرام آرام به در خانه تو می آمدم و حتی شده به شنیدن صدای تلاوت قرآن تو آرام می گرفتم.اما حالا که خورشید وجود تو در پس ابرهای غیبت پنهان است و حالا که تعلقات پرده غفلت بر عینیت وجود من کشیده، چه می توانم کرد جز اینکه سر بر زانوی نیاز بنهم و آرام اشک بریزم. ........

(مولای مهربان شب های سه شنبه)

امروز و امشب ساعات مقدسی در بارگاه لطف تو خلق می شود؛ تو عاشقان زیادی را خواهی دید که در کنار سرای تو آرمیده اند و سر بر سجده شکر می سایند، برای خاطر نعمتی که بر آنها تمام شده و حجتی که عیان گردیده

مهدی جان، ای که مایه هدایت عالمی

اگر در میان میهمان بارگاه تو کسی هست که گوشه چشمی بر او داری، به همان رابطه مولی و مرید میانتان قسمت میدهم که دستم را بگیری. وجود نازپرورده ام درگیر امواج خروشان نیاز است.گیج و سرگردان به دور خود می چرخم. هرچه بیشتر تو را و خدا را صدا می زنم بی ثباتی کَلَکی که بر ان سوارم بیشتر بر من نمایان می شود و بیشتر می فهمم که در طول عمری که بر من گذشته چقدر زیاد خواسته ام و چه قدر کم دانسته ام.......

19 مهر 1384

7 رمضان 1426

جایی میان زمین و آسمان

و حالا 21 دی ماه 1389 است. یعنی چیزی حدود 5 سال بعد از این دست نوشته. پریشانی و اندوه عمیق آن روزها را که به یاد می آورم دست مهربان و هدایتگرت را به روشنی میبینم. انگار همین دیروز بود که در یکی از ایم خجسته تاریخ دستی بر قلبم گذاشتی و از سرگردانی نجاتم دادی و افسوس که من هم چنان و همان قدر فراموشکارم که بودم

سلام و درود خدا و فرشتگانش بر تو باد که بیش از همه هستی مشتاق ظهوری.

===========================

پ.ن : به این آدرس سر بزنید و در ثواب ختم میلیونی صلوات برای تعجیل در فرج مولایمان شریک شوید

http://mahdie-fatemeh.blogfa.com/






::: سه شنبه 89/10/21 ::: ساعت 10:38 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

بسم رب الشهدا

سلام علیکم جمیعا

لطفا برای دیدن سهمتان در ختم قرآن به اینـــــــــــــــــــــــــجا رجوع کنید






::: سه شنبه 89/10/21 ::: ساعت 9:47 صبح :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

بسم رب الشهدا

قربان صورت زیبای چون گلت بروم بانوی سه ساله حسین

بعضی روضه ها احتیاج به تکرار ندارند. بعضی روضه ها را نباید هر جایی خواند. بعضی روضه ها عجیب آتش میزند دل را. من به سودای نوشتن از بنت الحسین، به عشق نوشتن از دختر سه ساله ابا عبدالله اینجا یعنی پشت هیچستان نشسته ام. اما قلم یاری ام نمی کند.... نمیدانم در اطراف تان دختر سه ساله دارید یا نه؟ نمیدانم این فرصت را دارید که گون های سه ساله را غرق بوسه کنید یا نه؟ نمیدانم چشمان پر از نور خدایش را دیده اید یا نه؟ نمیدانم با صدای شیرینش عاشقی کرده اید یا نه؟ نمیدانم دلتنگی اش برای بابا قلبتان را به درد آورده یا نه؟ نمیدانم.... نمیدانم ... نمیدانم

خیلی حرف ها در ذهنم چرخ می خورد. خیلی چیز ها برای گفتن دارم. قلبم و اشکم همراه من فریاد می کنند عشقم را. اما شرم میکنم از چشمان رقیه ای که می خواند این متن را. اصلا تا همین جایش هم از دستم در رفته. تا همینجایش هم زیاده روی کرده ام. ببخش رقیه جانم. ببخش. مرا به پیشانی شکسته بابا ببخش. این گل را که دیدم مست گونه های مخملین رقیه شدم. قلبم و قلمم تاب نیاوردند نگفتن را.  قلبم تاب نیاورد نگفتن از دختر بابا را............اینجا را با چشمان بسته بخوان رقیه. تاب دلتنگی تو برای بابا را ندارم

و مگر میشود از رقیه گفت و از زینب نگفت؟ مگر میشود صبر بانو را ندید......... بگذر رقیه جانم بگذر.......... اینجا را دیگر ........ از کدام رنج زینب بگویم که شایسته امشب باشد؟ چه بگویم که در شمار آید؟ عمه باشی میدانی که هرچه به برادر عاشق تر باشی برادر زاده را تنگ تر در آغوش می فشاری. حالا آعوش خالی عمه زینب بی رقیه...... حالا جای خالی حسین بی رقیه..... حالا رنج نبودن عباس بی رقیه.... از حالا دیگر همه چیز برای بانو بی رقیه ..............

بگذر رقیه جانم بگذر که من هنوز مانده ام در اسرار " ما رایت الّا جمیلا" بگذر رقیه جانم بگذر. مرا به حال خودم واگذار امشب

 

 

 

 






::: دوشنبه 89/10/20 ::: ساعت 6:43 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

بسم رب الشهدا

شهید احمد کاظمی که 5 سال است مهمان بهشت است

19 دی یعنی روزی مثل امروز 5 سال است که شهید احمد کاظمی به دامان پر رحمت الهی پر کشیده و بهشتی شده. نمیدانم شاید به خاطر حسینیه ای که چند سالی است عاشورا مهمانش هستم و به یاد این مرد بزرگ تاسیس شده این چنین دلبسته این مرد خدا هستم. شاید هم راز دلبستگی مرا باید در نوری جستجو کرد که از پشت قاب دوربین هنوز هم به من لبخند می زند. وقتی به چنین روزهایی میرسم و فقدان چنین سرداردانی را میبینم باور می کنم که زمان مرا با خودش برده. باور می کنم این شهدا هستند که ماندند. وقتی به چنین روزهایی می رسم باور می کنم که جز شهادت پایانی را متصور نیستم

خدا کند که وقتی در محکمه عدل الهی حاضر میشوم شرمنده شهدا نباشم. خدا کند که این نفسی که فرو میرود ممد گناه و مفرح نفس نباشد که در آن صورت بر هر نفسی دو خسران موجود است و بر هر خسرانی آتشی واجب.

اللهم ارزقنی شهادة فی سبیلک

شهدا را یاد کنیم با یک صلوات

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 






::: یکشنبه 89/10/19 ::: ساعت 10:23 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

بسم رب الشهدا

دختر دردانه هستی بدان که امانت خدا را تنها با حجاب است که می توانی محافظت کنی. دختر درانه هستی بدان که

دلم برای شهدا تنگ شده ست

و حجاب قطعا مصونیت است نه محدودیت

پ.ن: دلم برای شهدا تنگ شده ست/

کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی

ای کاش بودید شهدا........ ای کاش بودید/ دنیا دارد زیاده سنگینی می کند بر دوشم

از همان بهشت بلند خدا صدایم کنید که صدایتان خواستنی است

==================

به اینجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا سر بزنید






::: پنج شنبه 89/10/16 ::: ساعت 8:42 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

 

بسم رب الشهدا

مولای مهربان شب های سه شنبه ؛ سلام

من امشب راز هستی را یافته ام. من امشب دریافته ام که تمام هستی هم چنان که ذکر مدامش تسبیح خداست این عبادت را با انتظار فرج است که کامل می کند. من امشب فهمیدم که همه هستی با تمام وجود آمدن تو را انتظار می کشد. من امشب فهمیدم که بار نیامدن تو بر دوش هستی چه سنگین است. من امشب به تمامت منتظرم و تازه می فهمم که نیامدنت یعنی چه؟ ای کاش از کوی تو گذر می کردم و از باغ مهربانی تو گلی می چیدم. ای کاش همان طور که نرسیدن مهمان عزیزی را حس میکنم نبودن تو را درک می کردم. ای کاش می فهمیدم این غیبت کبری ک هستی قرن هاست مبتلای ان است یعنی چه؟! ای کاش من هیچ می شدم ولی تو می آمدی

آقا........بیا

راستی یک سوال از شما دارم: چقدر از این نیامدنت سهم من است؟

=====================

توجه                    توجه

شب همگی شما بخیر

امشب شب روضه مجازی است و جناب آقای صفا متاسفانه به دلیل مشغلات کاری نمیتونن میزبان ما باشند.از انجاییکه  ما عشق اهل بیت رو از کودکی از مادرانمان آموختیم ن توقفی برای روضه برای ما متصور نیست. و برای همین با اجازه صاحب اصلی روضه مجازی یعنی آقای صفا شما را دعوت می کنم به خواندن یکی از متنهای قدیمی روضه و برگزاری عزای اباعبدالله در این آدرس

http://forasalkhair.mihanblog.com/post/67

 






::: سه شنبه 89/10/14 ::: ساعت 10:46 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر

 

بسم رب الشهدا

 آنها که عشق ما را به اهل بیت بر نمیتابند با صرف هزینه گزاف حزب الله را مورد حمله DDOS قرار داده اند. وارد جزئیات پیچیده موضوع نشویم. توضیح ساده اینکه کرور کرور خرج می کنند تا با ایجاد تعداد قابل توجهی کاربر مصنوعی مانع از فعالیت سایت شوند. قطعا به زودی مسئله حل می شود و روسیاهی به زغال می ماند. امشب فرص الخیر مهمان با صفایی دارد. البته مهمان که چه عرض کنم صاحبخانه.

این آخرین نوشته آقای صفای با صفاست بخوانید و لذت ببرید 

 

بچه حزب اللهی کتک خورش ملس است؛ بزنید شلاق ها را

به نام خدای زهرا

خدا عاشق بچه حزب اللهی هاست. و از این رو بچه حزب اللهی یا شهید می شود و یا دق مرگ!

اساساً بچه حزب الهی کتک خورش نیز ملس است. در ایام فتنه از دشمن می خورد  و بعد از فتنه از دوست!!!! در ایام فتنه، فتنه گران سر بچه حزب اللهی را می شکنند و بعد از فتنه، دوستان!!!! وبلاگشان را فیلتر می کنند. در ایام فتنه، فتنه گران"کاوه اشتهاردی" را تهدید می کنند و بعد از فتنه، دوستان!!!! شلاقش می زنند! و این تنها و تنها به این دلیل است که در نظر شیاطین جرم کمی نیست "اهل حزب الله بودن"!

تا بوده چنین بوده و تا هست چنین خواهد بود که بچه حزب اللهی ها بالاترین تکالیف را در این مملکت بر عهده دارند بدون کوچکترین اختیارات.  البت! یچاره ما که آزادی بیان را اختیارات می دانیم،  و البته تر! والله بیشتر از این  هم نمی خواهیم. با همین سیمینوف کلمات و نوشته ها ، که روی رگبار گذاشته ایمش،  بینی استکبار را به خاک مالیدیم  و اگر  شلاق زنندگان بگذارند امثال"کاوه اشتهاردی" با همین کلمات کاری می کنند که "مهدی هاشمی" و "فائزه" نیز همانند سران فتنه محبوس در خانه هایشان شوند وَر دل عفت! از ترس خشم ملت! (باز هم بیچاره ما که امیدی به محاکمه ی مهدی هاشمی نداریم!!! و  البته تر تر! چون من هوس فیلتر شدن کرده ام می نویسم " لطفا مهدی هاشمی را اعدام کنید!)

امثال "کاوه اشتهاردی" دیانت و غیرتشان ایجاب می کند روشنگر باشند، و غربتشان ایجاب می کند شلاق بخورند!  چرا که امسال سال مظلومیت مضاعف است، سال غربت مضاعف، سال خون دل مضاعف، سال "فیلتر" مضاعف، سال "شلاق" مضاعف. البته فقط برای عمارهای این نظام، مابقی همه آزاد هستند.  موسوی و شرکا، آزادند همانند حیوان جف جف جفتک بیندازند به نظام برخواسته از خون 300 هزار شهید، محمد نوری زاد آزاد است هر گستاخی به نظام مقدس ما بکند، هر "بل هم اضل" از حیوانی آزاد است هر غلطی می خواهد بکند. و در این میان به حکم مسخره ای که " مصلحت" می خوانندش،  فقط ما باید خفه خون بگیریم.

آرای تا نظام، نظام مقدس جمهوری اسلامی است و تا ما بچه حزب اللهی ها هستیم قصه همین است چرا که امسال از آن سو نیز انگار سالی بی غیرتی مضاعف است.همه چیز دارد هدفمند می شود و این شلاق ها نیز هدفمند است و عفت از همین بی عفتی ها خبر داشت که می گفت از پسرم استقبال گرمی خواهد شد/ آقا مهدی نزول اجلال کن این تازه ابتدایش است، پوست گردن ما از پوست گردن علی اصغر که نازک تر نیست، امر کنی سر تکا تک بجه حزب اللهی ها را جلوی پایت "من الاُذن الی الاُذن" می برند به حکم قربانی شدن علی اکبر در کربلا!!!

کاوه اشتهاردی قرار است به این حکم اعتراضی نکند، و من تفسیر این کارش را می دانم. این کار همان فریاد بلند تاریخی است که اگر نظام جمهوری اسلامی جز به شلاق خوردن من حفظ نمی شود، پس ای شلاق ها مرا دریابید..... یا به قول مجید بذرافکن : در عالم اسراری است که جز با شلاق خوردن فاش نمی شود!

++++++++++++++++++++++

پ.ن: سلام به همه بزرگوارانی که برای برداشتن سهمشون در ختم قرآن سر زدند با عرض شرمندگی هنوز آماده نشده. انشالله تا عصر حتما قرارش میدهم/ باید ببخشید اما این روزها کمی سرم شلوغه/ التماس دعا 

لطفا برای دیدن سهمتون به ایــــــــــــــــــــــــــــــــــنجا سر بزنین 

 






::: دوشنبه 89/10/13 ::: ساعت 7:22 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >