سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ بنده ای در پی دانش جویی نعلین به پا نکرد و کفش نپوشید و جامه برتن ننمود، جز آنکه خداوند گناهانش را در همان درگاه خانه اش آمرزید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 

 

 

فرص الخیر( فرصتها مانند گذشتن ابرها میگذرند)

بسم رب الشهدا

کنار خاکریز نشسته بود. روی موهای سیاهِ براق و لختش خاک زیادی نشسته بود و چشمای دوست داشتنی ش از خستگی پر خون شده بود. با پنجه پا خاکهارو جابه جا می کرد. به شدت مشغول فکرکردن بود. همرزمش که یواشکی نگاهش میکرد به خودش گفت: این محسن هم انگار رفتنی شده. عجب نوری توی صورتشه.....

محسن اما بی خبر از همه جا دلش هوای خونه کرده بود.نمیدونست چرا؟ اما خاطرات بچگی جلوی چشمش رژه میرفت.یادش افتاده بود به دنبال هم دویدنا توی حیاط با داداش رضا، یادش افتاده بود به وقتایی که بچه های عمو سعید و حسین  بهشون اضافه میشدن و چه اتیشی که نمیسوزوندن.دلش برای همه خیلی تنگ بود. برق رویاها چشمش رو متلالا میکرد . داشت به همه چیزایی فکر میکرد که گذاشته بود پشت سر، برای اینکه اینجا باشه؛همه عجیب بهش نزدیک بودن. انقدر که حس میکرد اگه دست دراز کنه میتونه دست آقا رو بگیره و ببوسه

 سرش پایین بود و نامردی رو که با سیمینوف از خاکریز رو برو مراقبش بود نمیدید؛ اما اون نامرد کارش رو خوب بلد بود؛ سلاح مجهزش کارش رو آسون میکرد. فقط یک حرکت سر لازم بود.فرصت خیلی زود فراهم شد؛ کسی محسن رو صدا کرد و او سرش بلند کرد ببینه کی کارش داره و بعد مشغول صحبت شد.همین برای دشمن روبرو کافی بود.گیجگاهش رو هدف گرفت .خوب تنظیم کرد. شاید زیر لب یا الله غلیظی هم گفت و شلیک کرد

محسن دیگه چیزی نفهمید؛ جز  حضور دست معجزه ای که همه  خاطراتش رو با خودش برد. گیجگاهش سوخت، آتش گرفت و او همانجا کنار خاکریز آروم گرفت. نه از خروش بچه ها چیزی فهمید و نه از انتقالش به تهران

 آرام آرام تمرین شهادت میکرد انگار........

 

ادامه دارد

=============================================================

این است مرامنامه من

اخیرا یکی از عزیزتزین انسان های عالم کتابی به من هدیه کرده به نام اسرار آل محمد (ص) ، امروز به نام بلند رسول الله متوسل شدم و بازش کردم برای اینکه چراغ راهم باشه. این آمد:

قال امیر المومنین:

بدانید که ایمان بر چهار پایه بنا شده است:یقین، صبر، عدل و جهاد

یقین بر چهار شعبه است:شوق و ترس و زهد و انتظار

صبر بر چهار شعبه است: بصیرت در فهم و درک، تاویل و تبیین حکمت، شناخت عبرتها، سنن پیشینان

عدل بر چهار شعبه است: پیچیده های فهم، پوشش علم، شکوفه حکتها، باغ حلم

جهاد بر چهار شعبه است: امر به معروف و نهی از منکر، راستگویی در جاهای مختلف، غضب به خاطر خدا و بغض و عداوت با فسقین

برای من که مناسب حال بود.میخواهم از این به بعد با این روش جلو بروم. هرچند تلاشم غیر از این نبوده اما حالا در خانه ام سند مکتوبی دارم که باد به آن عمل کنم. بد نیست اگر همه بچه های عرصه مجازی برای خود مرامنامه ای داشته باشند.اینطور نیست؟





  • کلمات کلیدی :

  • ::: چهارشنبه 89/7/21 ::: ساعت 7:11 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
    نظرات شما: نظر