بسم رب الشهدا
مولای مهربان شب های سه شنبه سلام
امشب دارم به دنیای بعد از ظهور فکر میکنم. به اینکه بعد از اینکه تو بیایی دنیا چگونه خواهد بود. اما این بار صدایی در درونم نهیب می زند که تو را چه به دنیا؟ خوب فکر کن و ببین خودت چگونه هستی؟
مولای من
آنقدر که از روایات در خاطر دارم در دنیای بعد از آمدن تو همه چیز سرجایش است و عدالت جاری است. اما نمیدانم که ارتکاب اشتباه و تصمیم غلط هم تعطیل می شود یا نه؟
مولای جوانم
تصور می کنم تو را که در تمام فنون زمان سرآمدی. تصورت میکنم که از همه امکانات زمانه بهره میبری و این بار مانند خورشید مجسم راه نشانمان میدهی؟ از خودم میپرسم که یعنی مولای من هم سایت یا وبلاگی خواهد داشت. یعنی تارنمایی هست که من هر صبح در هر گوشه دنیا که باشم با ذکر شریف بسم الله به سراغش بروم واز آخرین دستورات مولایم آگاه شوم. فرضا و فقط فرضا مولایم برای ایمیلی بفرستد که از امروز خوش ندارم از خانه بیرون بروی؛ آیا به سادگی چشم بستن هنگامی که خوابالوده ام شغل و تحصیل و موقعیت اجتماعی را فراموش کرده خانه نشین می شوم یا به سادگی یک ایمیل برای او میفرستم تنها و تنها با یک کلمه: چرا؟
مولای صبورم
حقیقتش را بخواهی جواب را نمیدانم . جواب این سوالها از محدوده درک منِ محدود به زمان و مکان خارج است. اما از یک چیز مطمئنم نه ارزشها نسبی هتند و نه ضد ارزشها. اگر حالا خود را به هر طریق موظف به عمل به دستورات شما میدانم پس بعدا هم باید بدانم. حتی اگر ندانم چرا. اگر به علم لدنی و مطلق شما معتقدم؛ اگر به حکم عقل و با باور قلبی ولایت پذیری را تنها راه سعادت میدانم پس همیشه باید ولایت مدار باشم. چه زمانی که مولایم دستور به پیشرفت و تلاش میدهد و چه زمانی که دستور به توقف و سکون. خودت برایم دعا کن که از تنور نهراسم
آقای من
یک چیز را میدانی؟ من این روزها دارم تمرین ولایت مداری می کنم. من این روزها مردی از سلاله پاک مادرت را فصل الخطاب میشناسم. چرا که باور دارم مرا به راه تو رهنمون می کند. من در درستی دسنوراتش شکی ندارم. دلتنگ که میشوم موسیقای کلام اوست ک آرامم میکند مردد که میشوم کلام گهربار او را مرور می کنم
مولا
می شود به حکم همین ولایت مداری کاری کنی که جوابم به آن نامه تنها و تنها یک عبارت باشد؟ سمعا و طاعتا
مولا به حق صورت نیلی مادر خودت دستم را در این تندراه های پر هلاک بگیر
نظرات شما: نظر