سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که را شکیبایى نرهاند بى تابى‏اش تباه گرداند . [نهج البلاغه]
 

 

 

فرص الخیر( فرصتها مانند گذشتن ابرها میگذرند)

بسم رب الشهدا

پنج شنبه ها برای من مقارن بی قراری است و این بی قراری نه حکایت مرغ باغ ملکوتم را شامل میشود و نه وصل به جمعه های انتظار است. شاید فقط وصله ناجوری است به روزهای هفته من. نمی دانم چرا؟ اما پنج شنبه که میشود هوس سفر به سرم میزند و عاشق کوچ میشوم. حیف که مجالی نیست. روزهای دیگر هفته کوچک بودن دنیایم را حس نمیکنم اما پنج شنبه ها دنیا برایم عجیب بزرگ میشود.با هزاران هزار محل برای کشف کردن و میلیونها گل برای بوییدن. انگار هستی دارد صدایم می زند که بیا
اما من آموخته ام که در هر چیزی ردی از تو بیابم. پس روحم را به سمت تو پرواز میدهم..............هستی می تواند همبازی دیگری پیدا کند اما من آرام جانی جز تو نمیشناسم.



و تو ای خدای آسمان و زمین، معبود من، ای دوست کسانی که دوستی ندارند و ای تکیه گاه کسانی که بی تکیه گاهند
در این لحظات وحشت و دلتنگی در این ایام پرشان احوالی در این مبارزه نفس گیر با نفس اماره پناهگاهم باش و دستم را بگیر
خدایا اجازه بده صدایت کنم، اجازه بده نردبان دعا را به دیوار مهربانی ات تکیه دهم و پله پله برای ملاقاتت بالا بیایم. اجازه بده که خیال های خام من در شعله محبت بی پایان تو بسوزند و خاکستر شوند. اجازه بده آرزوهای بلند قلبی ام در دریای لطف بی نهایت تو غرق شوند و به ساحل اجابت نرسند .
خدایا! مرا، این بنده خسته دلِ پر از سوال را در بارگاهت پذیرا باش. معبودم میبینی که دارم تسلیم بودن و یقین داشتن را تمرین میکنم. ای بهترین انیس و ای زیباترین مونس بندهای تعلقم را بگسل و من را تنها از آن خودت کن
امشب اگر از تمام عالَم به جز رضایت تو  چیزی به من عرضه کنند نخواهم پذیرفت. امشب هر چه دارم آورده ام تا با گوهر ناب رضایت تو معاوضه کنم
خدایا این بی قراری را به ناشکری نگیر که من هر نفَسم را بر موج شکر تو نشانده ام و به آسمان می فرستم
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
********************************************************
یه سوال:
تا حالا شده با تمام وجود احساس ناتوانی کنید
حس کنید هیچ کاری از دستتون برنمیاد
این جور وقتا چه میکنید؟
این حس منه
 وقتی این روزا نوای وب
بچه ها رو گوش میکنم، همون صدای
دلنشین زنده یاد ابولفضل سپهر/خدایش بیامرزاد

ای کاش میشد کاری کنم
برای تسکین این همه رنج
خوش به حال اون کسی که
میشه مصداق لن تنالو البر
شرمنده ام شرمنده
حرفی ندارم جز اینکه
ای کاش خدا جان من رو میگرفت
اما به همه این مردان بزرگ
سلامتی و آرامش عطا میکرد
حاضرم که نباشم
اگر بدانم
شما
آسوده اید




  • کلمات کلیدی :

  • ::: پنج شنبه 89/8/13 ::: ساعت 8:50 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
    نظرات شما: نظر