بسم رب الشهدا
متن جدید داداش حسین:
حسین قدیانی
خوب یا بد و درست یا نادرستش را کار ندارم؛ می گویند آقایی به خانمش گفت اگر دیدی یک سوسک کنار دمپایی ایستاده مبادا جوگیر بشی و با لنگه دمپایی توی ملاجش بکوبی! بی محل از کنارش رد شو. این بی محلی از هزار ضربه دمپایی پلاستیک که توی ملاجش بزنی برایش دردناک تر است. نه بزن نه فحش بده. حالا اینو داشته باشید تا به بقیه قضایا برسیم.
¤ ¤ ¤
شکی نیست که تاکنون و با هر دلیلی دستگاه قضایی، برخوردی که مورد انتظار ملت است با سران فتنه نکرده، اما آنچه نظام مقدس جمهوری اسلامی به مصلحت با این فتنه گران کرده، چیزی از جنس همان بی اعتنایی است که در بالا آمد. این وسط از همه بیچاره تر مهندس است. ماههای پیش را به سکوت گذراند، تا آنجا که صدای خانم رهنورد هم درآمد و این برنده جایزه «سکس و فلسفه» مدعی شد؛ «چون شوهر من حال حتی یک مصاحبه ندارد، حاضرم رهبری جنبش سبز را برعهده بگیرم!» (تا این حد خنده در محرم اشکال ندارد!) و اما شنیده ایم این سوی و آن سوی که مهندس ناجور به مرض «ز- ذ» دچار است. شاید از همین روی بود که مهندس بعد از سکوت چند ماه پیش خود، دوباره خودی نشان داده و در طول یک ماه اخیر 2 بیانیه نوشته. یکی از یکی تندتر و این وسط از همه تلخ تر برای مهندس، واکنش سرد 2 گروه به بیانیه هایش است: گروه اول؛ کسانی که در روزهای اول بعد از انتخابات فریب دروغ و دغل این فتنه گر را خورده بودند و گروه دوم؛نظام است که هرچه مهندس تندتر بیانیه می دهد، انگار نه انگار! گویی مهندس این بیانیه ها را برای خودش می نویسد! و باز هم اما، نگارنده این سطور از باب دلسوزی برای این فتنه گر متوهم، واکنشی ولو مختصر به بیانیه اش نشان می دهم که بیش از این به امراض روحی- روانی دچار نگردد. به اعتقاد من مهمترین نکته بیانیه اخیر موسوی، اعتراف مهندس به بی کسی خود بود و اینکه حرف های مفتش هیچ خریداری ندارد. یعنی با عرض معذرت ایشان پذیرفته که دیگر جز مجانین آن سوی آب و غیر از آدم هایی در حد و اندازه اکبر گاف، برایش پهن بار نمی کنند. این «پهن» را از آن رو گفتم که پروردگار عالمیان، مدعیان بی عمل را «کمثل الحمار» خوانده. از جمله این مدعیان بی عمل، قطعا کسی است که ادعای خط امامی داشته باشد و در عین حال پالوده اش را با آمریکا و اسرائیل نوش جان کند. وانگهی؛ موسوی در آخرین بیانیه خود، رسما خط خود را از امام جدا کرده و ضمن پوزش از همه خوانندگان، امام را از سویی خطاکار و از دیگر سو معترف به خطای خود دانسته اند. این اما مهمترین نکته بیانیه اخیر مهندس نیست که به صورت خورشید نمی توان خاک پاشید. مهمترین نکته این بیانیه در این جمله آخرین بیانیه موسوی نهفته است؛ «خشم فرو خورده مردم بسیار خطرناک تر از فریادهای تظلم خواهی آنها خواهد بود.» اصلا مهم نیست، مهندس، بی اعتنایی مردم به خود را «خشم فرو خورده» و یا هر چیز دیگری نام نهاده باشد. نکته حیاتی و قابل اعتنا این است که مهندس پذیرفته، مردم دیگر حاضر نیستند برای فتنه گران متوهم تره خرد کنند. مهندس گرچه نوشت «خشم فرو خورده مردم» ما اما خواندیمش «بی اعتنایی اندک هواداران باقی مانده به مهندس.» چه خشمی چه کشکی چه پشمی چه جنبشی؟! خشمی اگر هست، که قطعا خشمی عاشورایی است، از دست سران فتنه هست. جنبش زنان مردنما چه دارد، که خشم داشته باشد؟!... و اما چرا مهندس به پذیرش این واقعیت رسیده است؟ طبیعی است؛ هر فتنه گری هرچقدر هم که متوهم باشد، عاقبت روزی دو ریالی اش خواهد افتاد. از 9 دی سال 88 تا امروز مهندس هر چه بیانیه داده با بی اعتنایی مطلق همگان حتی آنان که به او رای داده بودند، مواجه شد. 16آذر امسال از نمونه هایش. مهندس خودش را کشت، مگر از میان جنبش عزیز دانشجویی، طعمه ای برای فتنه صید کند اما 16آذر امسال، سخت عاشورایی بود و برای آخرین رهروان عمر سعد، سودی در پی نداشت. این بی اعتنایی ها قبول کنید که روی مخ مهندس دارد راه می رود. این است که مهندس را بیش از پیش عصبانی می کند و او را ناچار می کند چون دیوانگان رسما به سیم آخر بزند و آخرین بیانیه خود را در توهین به امام، اهانت به رهبری، حمایت مجدد از آشوبگران عاشورای سال گذشته و دعوت مجدد به آشوب بنویسد. (خیلی هم کسی به حرفش گوش می دهد!) من اصلا در این سطور بعدی، کاری به اجرای عدالت ندارم؛ از بیم آن که مبادا مهندس سر خود را به در و دیوار خانه بکوبد و به جای نقاشی، دست به کشیدن چیزهایی دیگر بزند، از دستگاه قضایی، خواهش می کنم، واکنشی ولو در حد یک تذکر به بیانیه مهندس نشان دهد و این بینوای بیچاره را مشعوف کند که؛ بعله، این همه لگد انداختیم، عاقبت یکی یک چیزی بارمان کرد! این مهندس کلا متوهم جالبی است. در بیانیه ماقبل آخرش (ببین مهندس! من دارم تحویلت می گیرم ها!) نظام ما را با فرعون مقایسه کرد. نظام فرعونی را اما به شکنجه های فرعونی اش می شناسند. لابد وقتی فلان فتنه گر از درون مثلا زندان، هنگام به روزرسانی سایت خود با سرعت پایین اینترنت مواجه می شود، از مصادیق شکنجه های فرعونی است. یا اینکه بعد از آن همه دروغ و آشوب و فتنه و نامه و بیانیه و تهمت، سران فتنه دارند راست راست راه می روند، این بی اعتنایی نظام به فتنه گران از مصادیق فرعونی گری است! من واقعا مانده ام؛ اگر نظام برآمده از خون 300 هزار شهید که در راس آن مولایی مقتدر و صبور و حکیم و علوی تبار، حکم به حکمت می دهد، فرعونی است، پس تا الان چرا سران فتنه، زنده مانده اند؟ آیا این همه سعه صدر را موسای کلیم الله داشت یا فرعون؟ و اصلا گیرم که ما فرعون! در آن صورت لابد معجزه این موسی های قلابی این بود که چون فلانی داماد بهمان جاست، پس اهالی یک جای دیگر به مهندس رای داده اند! موسی این پیامبر خوب خدا معجزه می کرد، اعجاز داشت اما دیگر اینقدر توانایی نداشت که از 4 نفر، پنجم شود! زبانش عبری بود اما «العربیه» را می دانست به چی برمی گردد! وانگهی، شما چگونه موسایی هستید که فراعنه عالم، یکی تان را اندیشمند فارین پالیسی می خواند و آن دیگری را گرم در آغوش تیتر یک روزنامه های صهیونیستی می فشارد؟ موسی یا فرعون و یا بنی اسرائیل، کدامیک گوساله سامری می پرستیدند؟ هم الان گوساله 3 ساله تلمود را چه کسانی و با نوشتن کدام بیانیه های اسرائیل پسند می پرستند؟ گوسفندی به نام سارکوزی را چه کسی می پرستد؟ حکومت فرعونی، دیکتاتوری، ضد آزادی و دانشجوستیز لندن از چه کسانی در فتنه اخیر حمایت کرد؟ کدام دانشمند فارین پالیسی حتی شعار انتخاباتی خود را از روی دست اوباما تقلب کرد؟ نه جناب مهندس! نظام ما حکومت فرعون نیست. حتی حکومت موسی هم نیست. نظام مقدس ما یعنی نظام جمهوری اسلامی ولایت عشق است و این ایالت عیش بود که برای امر فتنه از حلقوم مردم بدبخت آمریکا برید و به حساب شما پول ریخت. جمهوری اسلامی حکومت خدا بر مردم است و اگر جز این بود آیا باز شیاطین عالم و راس شان شیطان بزرگ این همه با ما دشمنی می کردند؟ جمهوری اسلامی یعنی دست لطف و رحمت خدا بر سر ما. خامنه ای رهبر ماست، چون دست خدا بر سر ماست. ما بابت این سلاله زهرا، از خدا ممنونیم و صبح و شب سر بر سجده داریم که رهبرمان روزگاری خمینی بود و هم الان آموزگارمان خامنه ای است. نظام ما حکومت نایب امام زمان است و شما هم ای سران فتنه! بروید دست خامنه ای را ببوسید. اگر نبود که هنوز مولایمان امر نکرده، الان 7 کفن پوسانده بودید. ما را نه بیم از کشتن است و نه هراس از کشته شدن. ما از نسل عباسیم. عباس قبل از آنکه به شهادت برسد، آنقدر از لشکر عمرسعد کشت که اگر نامردی عمود آهن بر سر مبارکش فرود نیاورده بود، به روایت همه مورخین، الان واقعه کربلا به گونه دیگری رقم خورده بود. چه می کرد عباس که خدا اراده کرده بود مولایش را برادرش را «شهید» ببیند. و چه کنیم ما که حریفمان آمریکا و اسرائیل است و شما در دستان شیاطین، چیزی بیش از عروسکان فتنه شب بازی نیستید.
¤ ¤ ¤
پایان دهم این نوشته را با چند نکته:
1- سران فتنه شک نکنند به تک تک اهانت هایی که کرده اند، به قطره قطره خونی که از ملت ریخته اند، تودهنی سخت و حیدری خواهند خورد. دستگاه قضای نظام مقدس ما که در راس آن دانشمندی جوان تکیه زده، به خوبی بر همه امور اشراف دارد.
2- جناب موسوی بداند؛ در 2 بیانیه اخیری که نوشت، هم به امام بزرگوار ما و هم به رهبر ما حرف هایی زدند که ما ناچاریم این را بگوییم؛ اگر دستگاه قضایی به وظیفه خود به درستی عمل نکند، پاسخ ما به سران فتنه پشیمان کننده خواهد بود. این بار قیامی چون 9 دی فقط به حضور و شعار ختم نخواهد شد.
3- و اما آن «ز- ذ» که نوشتم؛ «عشق سالاری» حکماً از زن سالاری و مردسالاری بهتر است اما اگر مرد آدمی، یکی مثل مهندس باشد، چه خوب که زن سالاری در آن خانه حاکم باشد. بدبختی اینجاست که خانم رهنورد هم در بهترین حالت، یکی است چون شیرین عبادی! متوجه منظورم که هستید؟!
::: یکشنبه 89/9/21 ::: ساعت 11:24 عصر :::
  توسط رهرو شهدا
نظرات شما: نظر
نظرات شما: نظر