سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شکیبا پیروزى را از کف ندهد اگر چه روزگارانى بر او بگذرد . [نهج البلاغه]
 

 

 

فرص الخیر( فرصتها مانند گذشتن ابرها میگذرند)

لبخند مومن تبسم است

بسم رب الشهدا

همه همیشه از دلتنگی غروب آدینه گفته اند. اما گاهی غروب شنبه ها آن چنان دلگیرت می کند که میخواهی در گوشه ای سر بر زانو بگذاری و بر مصیبتی که بر جوانی ات در فراق یار می رود گریه کنی. غروب شنبه یعنی تا قرار آمدن همیشگی شش روز طولانی دیگر راه در پیش است و دیگر بر تو ثابت شده که این جمعه ای هم که ختم به مختار شده زمینه وصال تو و مولا یت را فراهم نکرده است. می خواهی ساکن شوی و بر درد خود اشک بریزی.

اما اصولا تشیع تو را برای انفعال تربیت نکرده. پس وقتی مولایت در پس پرده غیبت است چشم بر جمال منیر مردی می گشایی که جان ایران است و دلبر و دلدار.یک نظر به حُسن چهره او کافی است تا غم های عالم فراموشت شود و اشک شوق از گونه هایت جاری. یک مراجعه کوچک به دلت کافی است تا همه تعلقات قلبت کنار رود و در صدر همه داشته های قلبی ات نام ریبای او را بخوانی و هزاران بار تکرارش کنی. درست مثل معصومیت خاطرات به جا مانده از کودکی که هر دم یادآوری اش تازه می کند تو را. دوست داری که از او بگویی، دوست داری دلت را پس از خدا دربست به او بسپاری و دوست داری در هر کجا و با هر زبان از خوبی های سخن بگویی و من هم اصلا برای این پشت این صفحه کلید نشسته ام که مدح مولا و رهبر و امامم را بگویم.

اما قلم من خرد است و ناتوان. از پس این مهم بر نمی آید. من چگونه می توانم مدح مردی را بگویم که دوست و دشمن اذعان به بزرگی او دارد. من چگونه می توانم از مردی بگویم که از همین ایران خودمان تا دورترین کشور آفریقایی و شرقی ترین کشور آسیایی یا اصلا در قلب سرزمینهای غرب وحشی و شرق کمونیستی هر جا قلب آزاده ای وجود دارد به عشق او می تپد. من چه میتوانم بگویم از خصال نیکوی رهبری که سید و مولای تمامی حق طلبان دنیاست. من چگونه بگویم از مردی که حزب الله لبنان و مقاومت مردانه فلسطین برای پیروزی چشم به دعا و عنایت و تدبیر او دوخته اند. من چگونه میتوانم از مردی بگویم که حتی در نگاه سیاستمدار شرقی سرزمین همسایه از وی عطر خوش مسیح به مشام می رسد

آری! به کوری چشم آنها که جز سیاهی هیچ نمیبینند رهبر من اهل مطالعه و مداقه و بحث است. به کوری چشم آنها که مردمی بودن را دوست ندارند رهبر من اهل هم نشینی و صحبت با ما جوانهاست. دل جوان رهبر من بیش از شهرت و محبوبیت دو روز دنیا با نشست و برخاست بی سر و صدا با خانواده های شهداست که شاد میشود و تو برای اثبات این موضوع مراجعه کن به قلب پاک مادران شهدای این خاک و ببین کدام یک است که سودای دیدار روی ماه او را  در دل ندارد. آری به کوری چشم آنها که نمی توانند ببینند رهبر من اهل علم و شعر و ادب است. در اقتصاد و سیاست و فرهنگ صاحب نظر است و تو اگر فرمایشات و توضیحات او را در این 21 سال در هر موضوعی جمع کنی نقشه راهی را می یابی که هدفش جز جامعه آرمانی مهدوی چیز دیگری نیست. آری به کوری چشم دنیا طلبان سید علی رو حی فداه دارد ما را برای خلیفة الله شدن پرورش می دهد

آری رهبر ما نظیر ندارد و تمام عالم را که بگردی مانند او پیدا نخواهی کرد. پس اگر با دیدن چهره زیبایش قلبت نمی لرزد و صدای دلنشینش اشکت را جاری نمیکند به قلبت رجوع کن و ببین چه کرده ای که از این فیض عظیم محرومت کرده اند و گمان نبر که این حرف های من حق را ادا می کند و گمان نبر که من از مدح مولا گفتن در پی کسب چیزی هستم. مثَل من مثَل همان پیرزیی است که با آوردن مشتی کلاف میخواهد اسم خود را در فهرست خریداران یوسف ثبت کند. اصلا میدانی چیست این چند خط تنها برای تسکین این قلب پر از عشق من است وگرنه مولا و رهبر و امامم به این چند کلمه مدح من هیچ احتیاجی ندارد. این تنها و تنها منم که محتاج به گفتنم.  اصلا بگذار ختم کلام من باشد همان مطلع کلامم که سخن در احتیاج ما و استغنای معشوق است.

بگذار دعای آخرم این باشد:

خداوندا از عمر من کم کن و به عمر ارزشمند مولا و رهبر و امام بیفزا

اللهم احفظ سیدنا و قائدنا و مولانا سید علی الحسینی الخامنه ای

 

 






::: شنبه 89/11/2 ::: ساعت 8:39 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
نظرات شما: نظر