سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خرسندى مالى است که پایان نیابد [ و بعضى این گفته را از رسول خدا ( ص ) روایت کرده‏اند . ] [نهج البلاغه]
 

 

 

فرص الخیر( فرصتها مانند گذشتن ابرها میگذرند)

بسم رب الشهدا

یک سال و خرده ای پیش همزمان با تولد حضرت علی اکبر و روز جوان به همراه دوستم در مراسمی که در سالن همایشهای صدا و سیما به همین مناسبت برگزار میشد شرکت کردیم. وارد که شدیم چیزی که توجه من و همراهم رو به خودش جلب کرد جمعیت دخترانی بود که همه چادر به سر داشتند و منتظر ورود به محوطه بودند. بعد از کمی ایستادن در صف متوجه شدیم که پوشش چادر برای شرکت در مراسم اجباری بوده.راستش من اصلا حس خوبی نداشتم.اول اینکه عده ای حرمت چادر رو حفظ نمیکردند و بعد اینکه از این برخورد اجباری با مظاهر دین بیزارم...... گدشت تا یک ماه بعد و نیمه شعبان........باز هم به لطف همین دوست قبلی به مراسمی رفتم؛ این بار برای بزرگذاشت میلاد مسعود منجی عالم بشریت و البته مراسم پایانی و اهداء جوایز مسابقه ای که عنوانش در خاطرم نیست.این بار چیزی که جلب توجه میکرد جمعیت دختران بدحجاب و بعضا بی حجاب بود.ذهنم به شدت به دنبال پاسخ بود ولی جوابی نمی یافتم.تا اینکه مسئول محترم که برای ادای سخنرانی به روی سن آمد این متناقض نمای(بخوانید پارادوکس) ذهن من را این طور بر طرف کرد:ما مسئولین برگزاری مراسم اینجا دور هم جمع شدیم که بگوییم همه با هر فکر و عقیده و مسلکی به امام زمان خود علاقه داریم و ...حرف هایی از این دست......و راستش اونجا دلم سوخت به حال خودمون.یعنی حضار محترم. حس کردم که بینش  عقیده و مسلکِ ما شده وسیله ای برای تحقق اهداف همایشی که نمیدانم چند درصد مورد تایید صاحب اصلی اش قرار گرفته.با خودم فکر کردم که ای کاش مسئولین فرهنگی ما عادت نداشتند به جای همه فکر کنند و برای همه تصمیم بگیرند. 
===================
چند سال پیش برادرم خارج از تهران در دانشگاه پذیرفته شد. از اونجایی که د ن زدیکی شهرستان مورد نظر دوستان زیادی داریم همگی عازم سفر شدیم تا هم دیداری تازه کنیم و هم کارهای ثبت نام رو انجام بدیم. روز اول من هم همراهشون رفتم و چیزی که برایم جالب بود باز هم همان صحنه تکراری بود؛ یعنی دانشجویان دختری که چادر به سر داشتند و بعدا فهمیدم که اگر دختران دانشجو  که با حجاب برتر!!! یعنی چادر سر کلاسها حاضر بشن از یک تخفیف 25 درصدی در پرداخت شهریه!!!!!!!!!!!!!!!! برخوردار میشن......خودتون حال من رو تصور کنید لطفا
===================
زمانی که دانش اموز بودم همیشه شاهد بودم که مسئولین مدرسه_ در هر مقطعی_ برخوردهای بدی در مورد مسئله حجاب با بچه ها می کردن که خیلی هاش حتی توجیه شرعی هم نداشت. و حالا گاهی که توی اتوبوس دختران دانش آموز رو میبینم به این فکر میکنم که من حتی برای رفتن به مهمانی هم انقدر به خودم نمیرسم که اینها برای رفتن به مدرسه.تاسف میخورم به حال صفات دخترانه ای که به این راحتی و هر زمان به روشی از بین میروند
===================
همیشه برایم سوال بود که دلیل اصراری که برای چادر سر کردن در امام زاده ها و....وجود دارد چیست؟ واقعا تعجب میکردم از این موضوع . به خصوص اینکه زیاد پیش می امد که برخورد نامناسبی از انتظامات این بقاع ببینم .حتی از آقایان اتنظامات که این آخری خودش به نظرم مصداق بی حجابی اخلاقی بود. جواب سوالم رو چند وقت پیش و به شکل دردناکی در بهشت زهرا و در جوار شهدا گرفتم. وقتی دختران جوان بی حجاب و بد حجاب رو دیدم که به سادگی کنار مزار شهدا قدم میزنند......اما باز هم معتقدم که روشها احتیاج به اصلاح دارد. همین چند روز پیش در حرم امام رئوف بانویی را دیدم که بنده خدا دچار سکته یا مشکلی مانند آن شده بود و در راه رفتن هم مشکل داشت. به شخصه اشکالی در حجابش نمیدیدم اما مسئولین انتطامات تا چند قدمی راه نرفت و مطمئن نشدند که ناتوان است در چادر سرکردن، به داخل حرم راهش ندادند.در چهره این بانوی شریف اثری از شرمندگی دیدم که بسیار ناراحتم کرد. درست یا غلط این رفتارها را نمیدانم از چه کسی باید پرسید
===================
آنقدر که به ذهن من میرسد ، جواب تمامی این سوالها در این است که مسئولین مربوطه در مورد مسئله حجاب دچار ظاهربینی مفرط شده اند و گمان میکنند که اگر ظاهر فردی مطابق دستورات دینی باشد کار تمام است. در حالیکه این روزها باید مرثیه واقعی را برای حجاب باطنی جامعه خواند که روز به روز دارد بیمارتر میشود.




  • کلمات کلیدی :

  • ::: جمعه 89/8/7 ::: ساعت 8:40 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
    نظرات شما: نظر