سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشک عطرى است نیکو . بردن آن آسان و بوى خوش آن پرورنده دماغ انسان . [نهج البلاغه]
 

 

 

فرص الخیر( فرصتها مانند گذشتن ابرها میگذرند)

بسم رب الشهدا

صلی الله علیک یا ابا عبدالله

سلام بر مولای مهربان شب های سه شنبه

می دانم که باید با سلام بر تو شروع کنم.میدانم که جای گفتن سلام بر حسین کربلاست. اما من زبانم این روزها به چیز دیگری نمی چرخد. یادت هست مولای من؟ یادت هست که آخرین باری که مهمانت بودم چه خواندم؟ یادت هست نشسته بودم در سرای با صفایت و با تو زمزمه می کردم زیارت ناحیه را؟ از چه سوخته بودی که این چنین سوزاندی مرا؟ چه سری بود در اشک تو برای جد عطشانت که هنوز فراموشم نشده اذکار را؟ چه کردی با دل من مولا جان؟

و حالا نزدیک عرفه ایم و عرفه برای آنها که عاشق حسین اند معنای دل کندن میدهد. عرفه که میرسد باور می کنی که این حسین عطشان، این حسین مظلوم ، این حسین حسین توست.باور میکنی این همان کسی است که نامش بارها نجاتت داده.باور میکنی که همان مولای مهربانی است عشقش برایت از هر عشقی شریف تر است.باور میکنی که این همان حسین است.

من چه میفهمم عرفه چیست؟ چه میفهمم که چه نسبتی با قربانی دارد؟ چه میفهمم که.......تا از آنچه برایت عزیز است نگذشته باشی عرفه را نمیشناسی. تا خواسته ات را وقف نکرده باشی معنای عرفه را نمیفهمی. وقتی دلت برای بر زبان آوردن خواسته ات پر تاب شد وقتی صبرت رو به تمامی گذاشت وقتی خواستی خواسته ات را که وقفش کرده ای با تمام وجود فریاد بزنی، اگر گذشتی و نگفتی و سکوت کردی اگر گفتی شکر که عهد نشکستی، اگر دل شکستگیت را نادیده گرفتی، شاید آن وقت ذره ای از سنگینی و سختی عرفه را حس کنی

مولا امشب بر این سفر من اشک است که حکومت میکند. دیگر توان نوشتن ندارم

مولای مهربان شب های سه شنبه

می شود کاری کنی که امسال عرفه با داغ عاشورا همراه نباشد؟ می شود بیایی؟ می شود امسال انتقام خون مولایم را بستانی؟

مولا بیا که تحمل تشنگی سخت است................

=======================================

کاروان، می رود و می رود آهسته به راه،مقصدش سوی خداست

همه از سوی خدا آمده ایم، باز هم رهسپر کوی خداییم همه

سفر بی خطر.....................

============================

ای کاش میشد واژه ها را تجسم کرد، ای کاش میشد از واژه ها پل ساخت،ای کاش هوای دیدنت را که میکردم، در برابرم حاضر میشدی،ای کاش من بی معرفت نبودم، ای کاش میدیدمت،شاید این رنجم تسکین می یافت

در عجبم که میدانی که دلتنگم و سراغی از من نمیگیری، کاش که هنوز نوجوان بودم و صاف، کاش بودی،کاش بودی، کاش بودی، کاش بودی.کااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااش................





  • کلمات کلیدی :

  • ::: سه شنبه 89/8/18 ::: ساعت 8:57 عصر :::   توسط رهرو شهدا 
    نظرات شما: نظر